ارتش عراق یک گام دیگر به شهر «الرطبه» در مرز با سوریه نزدیک می‎شود



نیروهای عراقی در ادامه عملیات پاکسازی شهر راهبردی «الرطبه» در غرب استان الانبار با پشتیبانی دقیق نیروهای هوایی، مواضع تروریست‎‏ها در حومه شرقی شهر را هدف قرار دادند و توانستند پس از درگیری دو ساعته منطقه «الولید» را در نزدیکی شهر الرطبه بازپس بگیرند.

به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس، همزمان با تثبیت مواضع نیروهای عراقی در شهر استراتژیک «الرطبه»، جنگنده‎‏های نیروی هوایی ارتش، مواضع تروریست ها را در روستای «الدراعمة» واقع در شرق شهر هدف قرار دادند و تحرکات تروریست‎ها در این روستا را به طور کامل فلج کردند و سرانجام دقایقی قبل موفق شدند مواضع خود در این روستا را تثبیت کنند.

همزمان با پاکسازی روستا، نیروی هوایی ارتش عراق مواضع تروریست‌های داعش را در شهر الرطبة و مناطق مرزی با کشور سوریه به شدت مورد هدف قرار دادند تا عناصر تروریستی داعش تجهیزات و نیروهای جدید از طریق سوریه به سمت شهر الرطبة ارسال نکنند.


همزمان با پاکسازی مناطق شرقی حومه شهر الرطبة، تروریست های داعش در تلاش بودند با سه خودروی انتحاری مواضع نیروهای عراقی هدف قرار دهند که با هوشیاری نیروها، خودروهای انتحاری قبل از رسیدن به مواضع، توسط یگان موشکی منهدم شدند و عناصر انتحاری داعش توسط تک تیرندازان از پای درآمدند.

نیروهای عراقی همچنین با پشتیبانی نیروی هوایی ارتش موفق شدند عصر امروز جاده ارتباطی «الصکار»- «الرطبة» را که نزدیک به 60کیلومتر طول دارد، پاکسازی کنند و امنیت را به این مسیر مهم بازگردانند.

به گزارش فارس، نیروهای متخصص یگان مهندسی در حال پاکسازی مسیر الصکار- الرطبه از بمب ها و مین های کار گذاشته شده هستند.

تروریست های داعش صدها بمب و مین در حد فاصل این مسیر ارتباطی از جمله در استراحت‌گاههای جاده ای و رستوران ها جاسازی کرده اند.

شهر راهبردی الرطبة در غرب استان الانبار و در نزدیکی مرز سوریه واقع شده و تنها شهر آلوده به عناصر تروریستی داعش است.


از مناطق حومه غربی شهر هیت خبرها حاکیست، نیروهای ارتش عراق با کمک عشایر اهل سنت منطقه موفق شدند دو روستای «ابوالعلا و الجودفیة» در شمال غرب البغدادی آزاد کنند.

در این عملیات 48 تروریست داعش کشته و زخمی شدند و تجهیزات سبک و سنگین تروریست های داعش به غرامت گرفته شد.

جنایت‌ها و خیانت‌های بهاییان در ایران؛ از اشاعه فحشا تا قاچاق انسان و فروش دختران

در چند روز اخیر دیدار فائره هاشمی  با یک فرد معلوم‌الحال بهایی، خبرساز شده است و بزرگان و اعاظم دینی و سیاسی کشور اعتراضاتی را در این رابطه مطرح کرده‌اند.

آیت‌الله مکارم شیرازی یکی از مراجع عظام تقلید از جمله بزرگانی بود که به این دیدار واکنش نشان داد و در درس خارج فقه خود، گفت: «بنده به سهم خود اینگونه کارها را شدیدا محکوم می‌کنم و معتقدم این جرم از نظر شرعی قابل تعقیب است، زیرا تقویت دشمنان اسلام و دشمنان نظام از نظر شرعی جرم محسوب می‌شود و می‌توان مجرم را تعقیب کرد».

آیت الله آملی لاریجانی نیز در جلسه مسئولان عالی قضائی با ابراز تاسف از برخی هنجارشکنی‌ها، گفت:« در کشوری که منتسب به امام زمان(عج) است دفاع از بهائیت هیچ معنایی ندارد؛ بهائیت مجعول و ساخته شده دست اجانب و استعمارگران است».

وی همچنین با تاکید بر اینکه قوه قضائیه با همه کسانی که بر ضد امنیت کشور اقدام کنند و برای کشورهای بیگانه جاسوسی کنند و از جمله با رژیم صهیونیستی همکاری کنند قاطعانه برخورد خواهد کرد، گفت: «باید پرسید که بیت‌العدل یا مقر فرماندهی بهائیت در اسرائیل چه می کند و آیا همکاری با چنین شبکه‌ای خلاف امنیت کشور ما نیست».

در این میان برخی عناصر به اصطلاح منورالفکر با حمایت از اقدام سبیّه پرحاشیه شخصیت مطرح سیاسی کشور، همصدا با دشمنان این مرز و بوم، آه و فغان حقوق بشری به راه انداخته‌اند که در ایران عناصر فرقه ضاله بهائیت به دلیل آیین و مسلکشان زندانی می‌شوند؛ این غوغاسالاری و فضاسازی در حالی است که آیت الله آملی لاریجانی در جلسه اخیر مسئولان عالی قضائی صراحتا اعلام کرده که «در جمهوری اسلامی ایران هیچ کس به دلیل عقیده به زندان نمی‌رود و این موضوع دروغ رسانه‌های غربی است».

علل نفرت ایرانیان از بهاییت

اما برای یافتن علت نفرت ایرانیان از فرقه ضاله بهائیت، کافی است صفحات تاریخ را تورق کنیم تا به اسناد و مدارک خیانت‌ها و جنایت‌های اعضای این فرقه ضاله و اقدامات آن‌ها علیه منافع و مصالح ملی کشور دست یابیم.

 بابیان که پیروان محمد علی باب بودند، از ابتدای شکل گیری خود در بعضی از نقاط کشور دست به کشتار مردم بی گناه زدند؛ آنها قصد داشتند از راه قتل و عام  و ترور و ارعاب مردم و مقامات به مقاصد واغراض شوم خود را پیش ببرند.

ایجاد فتنه، آشوب و اغتشاش، روش ویژه بهاییان

ایجاد فتنه، آشوب  و اغتشاش یکی دیگر از روش‌های بهاییان برای پیشبرد اغراض شوم شان بود؛ اعضای این فرقه ضاله در زمان ناصرالدین شاه قاجار پس از آنکه در ترور شخصیت‌های سیاسی و دینی ناکام ماندند دست به آشوب و اغتشاش زدند که حاکمیت وقت علیه توطئه اعضای این فرقه وابسته به انگلیس ساکت ننشست و علیه آن ها اقدام جدی اتخاذ کرد.

بسیاری از کارشناسان و تاریخ نگاران با استناد به اسناد متقن تاریخی معتقدند، انگلیسی‌ها در شکل‌گیری و تثبیت جایگاه بهائیت در ایران در عصر قاجار و پهلوی نقش ویژه‌ای را برعهده داشتند؛ در واقع روباه پیر استعمار در نظر داشت به موازات شکل‌دهی به لُژهای فراماسونری، فرقه بهاییت را برای استحکام نفوذ خود در ایران تقویت کند. 

تلاش انگلیس برای مقابله با نقش هدایتگرانه علمای شیعه

در عصر قاجار نقش هدایتگرانه علمای شیعه در جامعه و ستیز جهادگونه آن‌ها با دسیسه‌های استعمار انگلیس که در ماجرای تحریم تنباکو نمود یافت، اتاق فکر انگلیسی‌ها را واداشت تا به مقابله با اقتدار و جایگاه کارگزاران نهاد دین یعنی روحانیون بپردازند؛ در همین راستا فرقه بهاییت از آستین روباه پیر استعمار خارج شد.

خارج کردن دین از حوزه اجتماعی و توجیه استعمار در کشور به عنوان یگانه عامل تجدد و ترقی، دو هدف عمده بهاییان در آغاز شکل گیری بود؛ در رأس این فرقه علی محمد شیرازی از شاگردان سید کاظم رشتی بود که با تکیه بر فلسفه مهدویت تشیع ابتدا خود را نماینده امام زمان خواند، سپس ادعای مهدویت کرد و خاتمیت پیامبر اسلام را نفی کرد؛ وی بر مبنای اعتقاد الحادی خود و با پشت گرمی انگلیسی‌ها، شورش‌های دامنه داری را در برخی از شهرهای ایران از جمله شیراز، اصفهان، زنجان، شاهرود و مازندران ایجاد نمود.

ماموریت ویژه انگلیسی‌ها به فراماسونرهای بهایی

بر پایه اسناد انتشار یافته، انگلیسی ها برای  سازماندهی اجتماعی نیروهای خود در چارچوب تشکیلاتی غیر نظامی، به فراماسونرها و بهاییان ماموریت ویژه ای دادند؛ این دو گروه ماموریت داشتند مناسبات استعماری انگلیس را تحکیم کنند و در مقاطع حساس تاریحی ضامن منافع استعماری انگلیس در ایران باشند؛ از منظر انگلیسی ها، فراماسونرها و بهاییان دارای اشترکات زیادی از جمله مخالفت علنی با دستورات دین اسلام و تبلیغ بی قیدی و بی اخلاقی بودند.

برخی معتقدند یکی از دلایل مخالفت بزرگانی همچون شیخ فضل الله نوری با مشروطیت به دلیل حضور فعال بهاییان در عرصه سیاست و به چالش کشاندن دین اسلام و توهین علیه مقدسات دینی در مطبوعات تحت اداره بهاییان بود؛ البته با تمام تلاش‌هایی که شیح فضل الله نوری برای مشروعه نمودن مشروطیت کرد اما این بهاییان بودند که با کمک انگلیسی ها موفق شدند انقلاب مشروطیت را به انحراف بکشانند و شیخ فضل الله نوری و تفکراتش را به انزوا کشانند و با توطئه‌ای هماهنگ او را از سر راه خویش بردارند.

نقش بهاییان در قدرت‌گیری رضاخان

انگلیسی ها با کودتای 1299 و به قدرت رساندن رضاخان نفوذ خود را در ایران گسترش دادند و از این طریق زمینه را برای نفوذ بهاییت در ایران هموار نمودند و آنها نیز با حکومت رضاخان همراه شدند.

"حبیب الله عین الملک"  پدر هویدا، از جمله بهاییان بود که در این دوره به حمایت از رضاخان برخاست و به عنوان کارگزار وزارت امور خارجه به سوریه رفت و در جهت تحکیم فرقه بهاییت از هیچ کوششی دریغ نورزید. او آن چنان در تبلیغ این فرقه بی پروا بود که مردم شام خیال می‌کردند مذهب رسمی ایرانیان، بهایی است. بهاییان در جلسات و سخنان خود از رضاخان به نیکی یاد می‌کردند و سیاست‌های ضد دینی و مقابله او با علما را ناشی از علاقه رضاخان به فرقه بهاییت می‌دانستند. سیاست کشف حجاب رضاخان که نشانگر مخالفت و ضدیت وی با یکی از اصول مسلم و حساس شریعت اسلام یعنی حجاب بود، مورد استقبال بهاییان قرار گرفت.

پهلوی دوم؛ اوج نفوذ بهاییان

در دوران پهلوی دوم، جایگاه بهاییان در نهادهای قدرت نامشروع رژیم پهلوی تثبیت شد؛ مهم ترین هدف آنان در این دوره، رسمیت بخشیدن به مسلک بهاییت در ایران بود.

در بین سال‌های 1332 تا 1342، بهاییان تلاش کردند تا با عضویت در لژهای فراماسونری که از سوی انگلیسی ها در نقاط مختلف ایران تاسیس شده بود، به مراکز حساس قدرت نزدیک شوند؛ تسلط بر مراکز آموزشی کشور یکی از عمده اهداف بهاییان در این دوره بود؛ فراماسونرها و بهاییان معتقد بودند برنامه‌ریزی آموزشی باید به گونه‌ای باشد که به ضرر بهاییان و فراماسونرها و به طور کلی غرب تمام نشود و به عبارت دیگر برای ایران، استقلال و خودکفایی به وجود نیاورد.

بهاییان و تسلط بر مراکز آموزشی

در دوره پهلوی دوم، بهاییان عضو لژهای فراماسونری در رأس نظام آموزشی کشور و ریاست دانشگاه‌ها قرار گرفتند؛ "ذبیح الله قربان"، رئیس دانشگاه شیراز ، "منوچهر تسلیمی"، رئیس دانشگاه تبریز و "کامبیز قربان"، استاد دانشگاه کشاورزی شیراز و عضو لژ حافظ  از جمله بهاییانی بودند که به ازای خوش خدمتی رهبران بهایی نسبت به انگلیسی ها، در سیاستگذاری های فرهنگی کشور نقش مهمی ایفا نمودند.

پهلوی دوم، سلطنت خود را مدیون فرقه ضاله بهاییت بود؛ در 25 مرداد 1332 در حالیه رژیم نامشروع پهلوی دوم در حال سقوط بود، حبیب الله ثابت پاسال از عناصر سرشناس بهاییان با تمام امکانات خود به پذیرایی از شاه و خانواده اش در خارج از کشور پرداخت تا اعضای دیگر این فرقه با کمک انگلیسی ها و آمریکایی ها بتوانند شرایط را برای بازگشت شاه و سرنگونی دولت قانونی ایران فراهم آورند.

حضور یک جاسوس بهایی در هر یک از وزارتخانه‌های پهلوی دوم

پس از کودتای 28 مرداد 1332، نفوذ سیاسی بهاییان در امور کشور و در دربار پهلوی رو به تزاید رفت و عناصر این فرقه یا به ساواک پیوستند و یا عضو حزب رستاخیز شدند. آنطور که خود بهاییان اعتراف کرده‌اند، آن‌ها در دوران پهلوی دوم در هر وزارتخانه یک جاسوس گماشته بودند تا ریز و درشت اتفاقات کشور را به گوش سردمداران محافل بهاییت و انگلیسی ها برسانند.

اوج نفوذ بهاییان در دربار و رژیم پهلوی به زمان نخست وزیری "امیر عباس هویدا" مربوط می شود؛ فردی که بهاییان او را "کدخدای کوچک" می‌نامیدند و از سال 1343 تا 1356 به مدت 13 سال نخست وزیر رژیم پهلوی بود؛  تقریبا تمام اعضای کابینه هویدا یا بهایی بودند و یا با محافل بهایی مرتبط بودند.

 حسین فردوست در خاطرات خویش به نفوذ زایدالوصف فرقه ضاله بهاییت در تمام شئون مملکت در دوران هویدا اشاره می‌کند؛ فردوست در کتاب خود از فردی به نام دکتر ایادی پزشک مخصوص دربار نام می‌برد؛ فردی که بهایی بود و به اندرونی محمدرضا پهلوی راه داشت و با رایزنی‌هایش بسیاری از بهاییان را به مناصب عالی در رژیم پهلوی رساند.

پیوند بهاییان و صهیونیست‌ها

بهاییان با نفوذ لجام گسیخته خود در رژیم پهلوی و چنبره زدن به منابع مالی، مناسبات و تشکیلات خود را گسترش دادند؛ آن‌ها با ایجاد شعبه‌هایی در سراسر ایران، سیستم تبلیغاتی خود را توسعه دادند؛ مقر شعبه مرکزی بهاییان، در شهر حیفا واقع در فلسطین اشغالی بود؛ بهاییان که نوماسونری خطاب می‌شدند، با کمک صهیونیست‌ها و آیین صهیونیستی توانستند افکار ضاله خود را بسط دهند. 

پیوند تنگاتنگ بهاییان و صهیونیست‌ها، سبب شد در رژیم پهلوی دوم، مناسبات میان این رژیم و رژیم صهیونیستی تقویت شود؛ در ساواک سازمان امنیتی مخوف رژیم پهلوی که برمبنای الگوی صهیونیست‌ها تاسیس شده بود، بهاییان تقریبا همه کاره بودند.

در سال 1342 رژیم پهلوی درصدد برآمد تا لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی را به تصویب برساند؛  سیاست اصلی رژیم شاه در این لایحه حمایت از بهاییت و صهیونیسم در جهت اسلام زدایی بود.

با حضور به موقع و موضع گیری هوشیارانه امام خمینی به عنوان مرجعیت شیعه، توطئه‌ها خنثی شد. امام راحل با تلگرافها، اعلامیه ها و سخنرانی های خویش، علما و مردم را در مقابله با صهیونیسم و بهاییت و رژیم پهلوی به صحنه کشاند. ایشان در یکی از سخنرانی‌های خویش فرمودند: «این جانب حسب وظیفه شرعیه به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می‌کنم.قرآن کریم و اسلام در خطر است. استقلال مملکت و اقتصاد در قبضه صهیونیستها که در ایران در لباس بهایی ظاهر شدند، است و مدتی نخواهد گذشت که با این قدرت مرگبار، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود قبضه می کنند و ملت مسلمان را از هستی در تمام شئون ساقط می کنند. تلویزیون ایران، پایگاه جاسوسی یهود است و دولتها ناظر آن هستند و آن را تأیید می کنند.ملت مسلمان تا رفع این خطرها سکوت نمی کند و اگر کسی سکوت کند در پیشگاه خداوند قاهر مسئول و در این عالم محکوم به زوال است».

این گونه سیاست‌های ظالمانه، علما را در مقابله با رژیم پهلوی مصمم تر نمود و در این میان نوک حملات ایشان را متوجه بهاییان کرد. روحانیونی چون سید عبدالکریم هاشمی نژاد با تشکیل کانون‌های بحث و انتقاد از بهاییت،علیه اسرائیل  سخن گفتند.

در این میان ساواک  ضمن بازداشت علما، توقیف روزنامه ها، سرکوب تظاهرات و جلوگیری از جمع آوری اعانه برای مردم فلسطین، دست بهاییان صهیونیست ایرانی را در جمع آوری اعانه و برگزاری مجالس شادی در کنیسه‌ها و فرستادن بودجه های کلان از ثروت و دسترنج ملت ایران برای صهیونیستها باز گذاشته بود.

گسترش فساد و فحشا توسط بهاییان

گسترش فساد و فحشا یکی از برنامه های مشخص بهاییان در ایران عصر پهلوی بود؛ طبق یکی از اسناد افشاء شده از ساواک  فردی بهایی به نام سروان احمد نبیلی که به اشاعه و تبلیغ بهاییت در بین مردم و به ویژه افسران و درجه داران شهره بود، در کار تجارت قاچاق انسان و تحویل دختران ایرانی به شیخ حمدان، معاون نخست وزیر امارات، بود.

مطالب مرقوم شده فوق، تنها بخش بسیار کوچکی از جنایت ها و خیانت‌های فرقه ضاله بهاییت است؛ فرقه ای که با اعمال و رفتار شنیع خود در طول تاریخ موجبات نفرت زایدالوصف ایرانیان را از خود بوجود آورده اند؛ بسیاری از علما و مراجع عظام همه پیروان فرقه گمراه بهائیت را محکوم به نجاست می دانند و  در صورت تماس آن ها با چیزی، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آن ها، نسبت به اموری که مشروط به طهارت است را واجب می‌دانند.



کشف"بمب هسته ای"مخفی هیتلر

ک مهندس مکانیک آلمانی مدعی شد که توانسته دو بمب هسته‌ای ساخته شده توسط حزب نازی را در تونل‌های مربوط به این حزب کشف کند.

به گزارش روزنامه انگلیسی دیلی میل، پیتر لار، مهندس 70 ساله و بازنشسته آلمانی اعلام کرده است که 5 شیء فلزی بزرگ را در تونلی در زیر یک دره که در مرکز آلمان واقع شده است کشف کرده است.

او مدعی است که با استفاده از رادارهای سه بعدی می‌تواند ثابت کند که 2 شیء از آن‌ها بمب هسته‌ای هستند.

او می‌گوید اطمینان دارد 2 بمب هسته‌ای در تونلی در زیر دره‌ جوناس در مرکز آلمان، ساخته شده توسط حزب نازی در اواخر جنگ جهانی دوم دفن شده است.

لار معتقد است که شکل این اشیاء دقیقا شبیه به بمب‌های هسته‌ای است. او برای این کار از رادارهایی که از فن‌آوری سه بعدی بهره می‌برند استفاده کرده است.

او هشدار داد که این دو بمب به مدت 71 سال در این تونل دفن شده‌اند و در صورتی که دچار پوسیدگی شوند احتمالا با یک فاجعه چرنوبیل دیگر رو‌به‌رو خواهیم بود.

دره جوناس مرکز انجام ساخت و سازهای مرموز نظامی در اواخر جنگ جهانی دوم بود و هزاران اسیر جنگی مشغول به حفر تونل در این مکان بودند.

توان موشکی و پهپادی ایران از برخی کشورهای بزرگ دنیا هم جلوتر است/ واکنش به مخالفان تبلیغات دفاعی

چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 | 11:18 | نویسنده : حسن نژاد
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۰
رفیق‌دوست

وزیر سپاه در دوران جنگ گفت: ما نه‌تنها در موضوع موشکی بلکه در ادوات زره‌ای، پهپاد، زیردریایی و کل صنایع نظامی از برخی کشورهای بزرگ دنیا هم جلوتر هستیم.

سردار محسن رفیق‌دوست وزیر سپاه در دوران دفاع مقدس در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران تسنیم «پویا»، درباره توسعه موشکی و افزایش قدرت دفاعی ایران اظهار داشت: یکی از فواید جنگ بعد از فتح خرمشهر این بود که مقدمه‌ای را برای ما فراهم کرد تا قدرت دفاعی خودمان را با اتکا به جوانان داخلی کشور بدون احتیاج به امکانات خارجی پیش ببریم.

وی افزود: ما نه‌تنها در موضوع موشکی بلکه در ادوات زره‌ای، پهپاد، زیردریایی و کل صنایع نظامی از برخی کشورهای بزرگ دنیا هم جلوتر هستیم به‌گونه‌ای که می‌توانیم توانمندی خودمان را در برخی بخش‌ها، با آمریکا و روسیه مقایسه کنیم.

وزیر سپاه در دوران جنگ در پاسخ به این پرسش که چرا برخی اعلام می‌کنند نباید تبلیغات و اطلاع رسانی در زمینه توسعه موشکی ایران صورت پذیرد، خاطرنشان کرد: وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران که در این موضوع، مقام مسئول است اخیراً اعلام کردند که برنامه موشکی ما به هیچ‌کس ارتباط ندارد و برای دفاع از سرزمین‌مان تا حدی که بتوانیم قدرت دفاعی و توسعه موشکی را افزایش می‌دهیم و بیخود کرده هرکسی که بخواهد اعتراض کند.

رفیق‌دوست درباره اینکه آیا ارتقای روابط بین الملل ربطی به پیشرفت زبان انگلیسی دارد، عنوان کرد: یادگیری زبان‌های خارجه هیچ اشکالی ندارد، همان‌طوری که مرحوم شهید بهشتی و یا در حال حاضر رهبر معظم انقلاب به چند زبان دنیا مسلط هستند اما تأسف اینجا است که نباید از دوران کودکی و در مهدکودک این زبان به بچه‌ها آموخته شود.

وی تأکید کرد: زبان رایج ما فارسی بوده که جایگزینی زبان انگلیسی به‌جای زبان رسمی کشور نشان‌دهنده نوعی غربزدگی است.

ظرافت یک پیام، آب پاکی را روی دستان کاخ سفید ریخت

گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو، وزارت امور خارجه آمریکا به پیام تسلیت محمد جواد ظریف به رهبر حزب الله لبنان در پی شهادت یکی از فرماندهان نظامی این جنبش واکنش نشان داد. جان کربی سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا درنشست خبری روز جمعه خود در پاسخ به سوالی درباره ی پیام تسلیت محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان به سید حسن نصرالله رهبر جنبش حزب الله لبنان به مناسبت شهادت مصطفی بدرالدین یکی از فرماندهان برجسته این گروه، بدرالدین را به دست داشتن در حادثه بمب گذاری سفارت خانه های آمریکا و فرانسه در کویت سال 1983 متهم کرد و مدعی شد که حزب الله یک سازمان تروریستی خارجی است!!


کربی افزود: ما این پیام را دیده ایم و به طور قطع ما ذره ای در این موضوع اشتراک نداریم و بسیار ناامید کننده است که ظریف وزیر امور خارجه ایران چنین احساسی دارد. وی در ادامه به تکرار ادعاهای خصمانه غرب و آمریکا علیه سیاست های ایران در منطقه پرداخت و ایران را به حمایت از گروههای تروریستی متهم کرد و گفت: هر چند جان کری ( وزیر امور خارجه آمریکا) به لندن رفته بود تا با بانکهای اروپایی درباره تجارت با ایران گفت و گو کند ما هیچ نقطه اشتراکی با این اظهارات ظریف نداریم و همچنان حزب الله را یک گروه تروریستی می دانیم.

یک پیام ظریف



وزیر امور خارجه به مناسبت شهادت مجاهد شهید مصطفی بدرالدین پیام تسلیتی را صادر کرد که، موجبات خشم مقامات آمریکایی را فراهم نمود با این مضمون: شهادت مجاهد بزرگ مصطفی بدرالدین که سراپا عشق و شور و حماسه در دفاع از آرمانهای حق طلبانه اسلام، مردم مقاوم لبنان و مبارزه با ظلم و ستم و تروریسم بود را به جنابعالی، خانواده محترم شهید و ملت مقاوم و فهیم لبنان که چنین مردان بزرگی را در دامان اسلام پرورده و به عرصه ی مقاومت و آزادی خواهی و مبارزه با ستم تقدیم کرده است، تبریک و تسلیت می گویم. البته در دل این پیام ظرافتی دیپلماتیک وجود داشت و آن اینکه جمهوری اسلامی ایران همواره از محور مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی حمایت کرده وخواهد کرد، ولو اینکه با آمریکا بر سر برنامه هسته ای خود موافقت هم کرده باشد! در واقع می توان گفت این پیام آب پاکی را روی دستان واشنگتن و متحدانش ریخت بدین معنی که حزب الله و محور مقاومت جز لاینفک از سیاست خارجی ایران بوده و خواهد بود.
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در پاسخ به سوال دیگری درباره ی روابط میان کری و ظریف گفت: حصول توافق هسته ای با ایران یک کانال باز برای ارتباط با وزیر امور خارجه ایران است که وزیر کری از آن استفاده می کند و به این کار ادامه خواهد داد، چرا که ایران عضو گروه بین المللی حمایت از سوریه (ISSG) است و انتظار ما این است که ایران در وین ( مذاکرات صلح سوریه) حضور یابد . این کانال ارتباطی باز است و همچنان باز خواهد ماند.


 علاوه بر این، مقامات واشنگتن در رده‌های مختلف سیاسی به وضوح اعلام می‌دارند که ایران همچنان حامی تروریسم است و برنامه‌های موشکی آن غیرقابل قبول است! با وجود حمایت آشکار واشنگتن از رژیم اشغالگر صهیونیستی و تعهد دائمی برای توجیه شرارت‌های اسرائیل، چندان دور از ذهن نیست که آمریکا جنبش قدرتمند و مردمی حزب‌الله لبنان را علیرغم آگاهی از جایگاه رفیع و محبوبیت روزافزون آن در میان مردم لبنان و بلکه ملت‌های منطقه و دنیای اسلام، نتواند و یا نخواهد به عنوان یک جنبش پیشتاز مقاومت مردمی به رسمیت بشناسد و آنرا بازگو کننده اراده سیاسی کسانی بداند که با اشغالگری، تروریسم و جنایات سازمان یافته مخالفند.


واقعیت ماهوی حزب الله چیست؟



واقعیت این است که؛ حزب‌الله لبنان قبل از تجاوز وحشیانه ارتش صهیونیستی به لبنان در خرداد ماه ۱۳۶۱ وجود خارجی نداشت. صهیونیست‌ها در آن تهاجم همه جانبه بیش از سه چهارم کل خاک لبنان را به اشغال در آوردند ولی نه تنها هیچ یک از قدرت‌های بزرگ این تجاوزات اسرائیل را محکوم نکردند بلکه نیروهای مداخله گر چند ملیتی ارتش‌های ناتو را به کمک اشغالگران فرستادند تا اهداف اشغال را تامین و تضمین کنند و کاری که صهیونیست‌ها به تنهائی قادر به انجام و تثبیت آن نبودند، آنها انجام دهند.


این حزب‌الله لبنان بود که به تنهائی در قامت یک نیروی مقاومت مردمی ظاهر شد و پوزه اشغالگران و حامیان آنها را به خاک مالید. حتی اگر آمریکا، اشغالگران صهیونیست و رژیم‌های فاسد منطقه بخواهند این مظهر مقاومت مردمی در منطقه را تروریست معرفی کنند ولی ملت‌ها آنرا مایه افتخار و شرافت خود و منطقه می‌دانند و حق نیز همین است. شهید بدرالدین و تمامی شهدای جبهه مبارزه با تروریسم سرگرم درهم شکستن توطئه‌های ننگین آمریکا و مزدوران منطقه آمریکا بودند و جانفشانی آنها چه در کسوت رزمندگی و چه در کسوت شهادت موجب افتخار و عزت و اقتدار است که توانسته‌اند ریشه‌های فساد و تروریسم در منطقه را به درستی بشناسند و همگان را به سرکوب داعش و طیف همدستانش فرا بخوانند.


همین اواخر بود که ژنرال «وسلی کلارک» فرمانده سابق ناتو اعتراف کرد آمریکا و متحدانش، داعش را برای مقابله با حزب‌الله لبنان ایجاد کرده‌اند. ولی امروزه واشنگتن در یک موضع عوام فریبانه‌ برای سرپوش گذاشتن بر جنایاتش با ژست مقابله با داعش وارد صحنه شده و هنوز هم اصرار دارد که مانع نابودی داعش و سایر تروریست‌ها شود، برای آنها به کمک رژیم‌های فاسد منطقه، از طریق زمین و هوا سلاح، مهمات، پول و تدارکات مورد نیاز تروریست‌ها را ارسال می‌کند و در مذاکرات سیاسی و در صحنه رسانه‌ای برای حمایت و نجات آنها سنگ تمام می‌گذارد.


اینکه اشغالگران صهیونیست مراتب خشنودی از شهادت فرمانده قهرمان حزب‌الله را پنهان نمی‌کنند و اینکه واشنگتن هنوز هم این قهرمان مبارزه با تروریسم را دشمن و تروریست معرفی می‌کند، برای بدرالدین و همرزمانش یک افتخار و برای آمریکا و اشغالگران و رژیم‌های فاسد و تبهکار منطقه یک ننگ بزرگ و ابدی است.


بدرالدین و همرزمانش در مصاف با جنایتکارانی به شهادت رسیدند که دنیا قبول دارد تروریست و جنایتکار خون آشام بوده‌اند. آمریکا اگر ذره‌ای صداقت و شهامت داشت،‌ برای حفظ ظاهر قضایا هم که بود، شهادت این اسطوره مقاومت و دلاوری در برابر تروریست‌ها را می‌ستود. اما هنوز هم گرفتار «استاندارد دوگانه» است و نیروهای مقاومت را اگر در جبهه آمریکا نباشند، تروریست می‌نامد. این همان استدلال ابلهانه بوش کوچک است که می‌گفت یا با آمریکا هستید یا با تروریست ها! ولی بعداً معلوم شد آمریکا و تروریست‌ها عملاً در یک جبهه هستند! و هنوز هم واشنگتن از افشای اسناد همکاری سیا و آل سعود با تروریستها شرم و تردید دارد.



صرفنظر از این موضوع که در جایگاه خود بسیار حیاتی و تعیین کننده است، آمریکا درخصوص حمایت ایران از نیروهای مقاومت ضد اشغالگری و ضد تروریسم در منطقه و جوسازی علیه نقش بازدارنده سلاح‌های موشکی ایران در مقیاس دفاعی هم در مسیر عوام فریبانه‌ای گام بر می‌دارد و ذره‌ای صداقت و حسن نیت در مواضع و کلامش یافت نمی‌شود. این نکته بدیهی است که برجام صرفاً مربوط به پرونده فعالیت‌های صلح آمیز هسته‌ای ایران بود ولی مسائل موشکی و توان دفاعی ایران موضوعی نیست که واشنگتن با هزاران کیلومتر فاصله در این باره دخالت و موضعی داشته باشد.


این حق طبیعی هر کشور مستقلی است که قابلیت‌ها و مهارت‌ها و توانمندی‌های دفاعی خود در مقیاسی بازدارنده را برای نومید کردن دشمنان شرورش فراهم و نهادینه کند تا هیچ جنایتکاری حتی فکر تعرض و زورآزمائی هم به ذهنش خطور نکند. علاوه بر این، ملت ایران خود قربانی تروریسم بوده و طعم تلخ شرارت بی‌حد و مرز تروریست‌های لجام گسیخته را چشیده است. این بدیهی‌ترین اصول انسانی است که ایران به درخواست سایر دولت‌ها و ملت‌های منطقه برای کمک در جهت درهم شکستن جبهه پلید تروریست‌های وحشی پاسخ مثبت دهد.


جای تعجب است که ناظران بین‌المللی و حتی مقامات آمریکائی به کارآمدی و دقت نظر ایران در مهار و سرکوب تروریسم در منطقه اذعان دارند ولی به طور همزمان سایر مقامات واشنگتن ازتریبون‌های رسمی ایران را به حمایت از تروریسم متهم می‌کنند درحالی که خود عامل اصلی و مظهر حمایت جدی و موثر از تروریست‌های وحشی هستند. آمریکا و رژیم‌های فاسد منطقه به خاطر پرونده سیاه و نقش آشکار در حمایت، هدایت و تجهیز تروریست‌ها در منطقه و فرامنطقه حق ندارند فریبکارانه نقاب مبارزه با تروریسم به چهره برنند و در قامت پرچمداران مبارزه علیه تروریسم، برای دیگران تعیین تکلیف کنند.


آمریکا و متحدانش آرزو داشتند داعش و سایر تروریست‌ها بر دمشق و بغداد حاکم باشند. این رشادت‌های مردم سلحشور منطقه با حمایت‌های ایران و حزب‌الله لبنان بود که آن توطئه‌های سیاه نقش بر آب شد و آرزوی مشترک جبهه غربی – عبری – عربی محقق نگردید بلکه به شکست و ناکامی و رسوائی منجر شد. اگر هیچ دلیلی برای کشف و اثبات جایگاه رفیع شهید بدرالدین و همرزمانش به جز شادمانی و خشنودی آشکار اشغالگران صهیونیست به عنوان سمبل تروریسم دولتی وجود نداشت، همین یک مورد برای ستایش از شهدای مدافع حرم کافی بود که نشان دهد رشادت‌ها و جانفشانی آنها قلب پرتشویش اشغالگران را به درد آورده و توطئه دشمنان ثبات و امنیت منطقه را در نطفه خفه کرده است.


بگذار حامیان واقعی تروریسم هرچه می‌خواهند بگویند ولی واقعیت‌های عینی و ملموس را ملت‌ها به خوبی درک و باور می‌کنند که ایران پرچمدار واقعی مبارزه با اشغالگری و تروریسم در منطقه است و چون طعم تلخ جنایات تروریست‌های وحشی را چشیده با تمامی توان و ظرفیت خود به حمایت از سایر قربانیان تروریسم شتافته، حتی اگر دشمنان انسانیت را خوش نیاید و برای مسموم کردن فضا و سیاه‌نمائی، در مقیاس جهانی همچنان عربده بکشند و از همدردی ایران به خاطر شهادت قهرمانان جبهه مقاومت پیروز حزب‌الله لبنان، ابراز خشم و ناامیدی کنند.


واقعیت ماهوی تروریسم چیست؟



تروریسم در عصر حاضر یکی از مهمترین دغدغه های دولتها در عرصه داخلی و بین المللی شده است که چالشهای عظیمی را برای کشورها، مخصوصا قدرتهای بزرگ ایجاد کرده است . اندیشمندان ، پژوهشگران و متخصصین نظرات متفاوتی را در مورد علل این پدیده بیان نموده اند و ریشه های آن را از مناظر متفاوت و با توجیه های سیاسی ، روانی ،اقتصادی ، اجتماعی ، ایدئولوژیکی و ... تبیین کرده اند. 


 موجودیت رژیم خود ساخته اسرائیل و حمایتهای آمریکا از این کشور موجب نارضایتی مسلمانان شده است که این مهم موجبات تاسیس گروه های جهادی بمنظور مبارزه با دولت تروریستی اسرائیل را فراهم آورده است. چر اکه این گروه ها (بدرستی) اظهار می کنند که احقاق حقوق مسلمانان و بویژه مردم فلسطین، به روشهای مسالمت آمیز با توجه به حمایت های آمریکا از اسرائیل امکانپذیر نمی باشد. ایالات متحده آمریکا از ابتدای تشکیل اسرائیل کمکهای فراوان اقتصادی ، نظامی و سیاسی را در راستای بقای رژیم رو به زوال اسرائیل انجام داده است.


آمریکا تاکنون بیش از 100 میلیارد دلار کمک مستقیم (بیش از سه میلیارد دلار در سال ) و مبالغ بسیار بیشتری را به صورت اعتبارات و وام به دولت صهیونیستی اختصاص داده است. علاوه برحجم انبوه کمک های نظامی ، واشنگتن سهم مهمی را در ایجاد و تقویت توان هسته ای تل آویو داشته است. از نظر سیاسی نیز ایالات متحده تمامی تلاش خود را در مجامع بین المللی در جهت منافع و امنیت اسرئیل بکار گرفته است که نمونه بارز آن بیش از 40 وتوی آمریکا در سازمان ملل به نفع رژیم اشغالگر قدس  بوده است. 


آنچه که مشخص است تروریسم از منظر دین اسلام در هر شکل آن، امری مذموم است، حال چه کشته شده ها مسلمان باشند چه متعلق به سایر ادیان. اما مقایسه ای بین تعداد عملیات های تروریستی و قربانیان آن در طول سال های جنگ سرد و پس از آن تا قبل از حادثه 11 سپتامبر 2001 و نیز مقایسه تعداد کشته های مسلمانان در اثر حملات غربی ها و تعداد کشته های شهروندان غربی نشان می دهد که چه کسی در این میان قربانی اصلی تروریسم می باشد.



آیا وقت آن نرسیده است که غربی ها با کمی تأمل و دوری از نگاه مغرضانه به اسلام و مسلمانان، در پی شناخت تروریست واقعی و راه های مقابله با آن برآیند؟ آیا تروریست خواندن مسلمانان و بدتر از آنT کسانی که در مقابل اشغال سرزمینشان به پا خاسته اند، انتساب هر حادثه تروریستی به آنان بدون ارائه دلایل مستند و دامن زدن به موج اسلام هراسی به خصوص پس از حوادث 11 سپتامبر می تواند به منزله فرار از واقعیت های تاریخی و واقعیت های موجود محسوب شود؟ واقعیت موجود آن است که تروریسم حال حاضر؛ در رژیم غاصب صهیونیستی ترجمه می شود و نه کشورهایی که در مقابل تروریسم بین الملل اسرائیل جهاد می کنند که اگر نمی کردند تکلیف همگان امروز مشخص بود.